عید دیدنی
بالاخره بعد از پشت سر گذاشتن شیفتهای کاریمون نوبت به مسافرت رسید اونم از نوع شمالش
. ششمین روز عید که پامون به شمال رسید همه باهم رفتیم ماسال خونه معصومه جون خیلی
خوش گذشت هوا هم که عالی بچه ها کلی ذوق کردن . یه زیرانداز توی حیاط پهن کردیم و همونجا
نشستیم . جاتون خالی واقعا
هلیا جون و دوست جونیاش . البته آتناجون دخترعمه هلیاست و پارمیدا جونم دختر دوستمه (البته فامیل )
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی